سید مهدی سید مهدی ، تا این لحظه: 13 سال و 23 روز سن داره

شازده کوچولو

ده ماهگی

پسرم ده ماهه شد  باز هم خدا رو شکر این روزها همش به یاد پارسال همین موقع ها می افتم که تو را در بر داشتم وبا هزاران امید وخوشحالی اتاقت رو اماده می کردم وخودم کم کم اماده پذیرای از تو می کردم از ان موقعه ای که فهمیدم تو را دارم هر لحظه اش برایم زیبا ولذت بخش بود هر ماهش برایم هیجان انگیز بود  و اکنون که تو در اغوشم هستی هر ثانیه اش برایم هیجان انگیز است . پسر ارام وصبور من هر وقت به صورت مظلومت نگاه می کنم  دیگر هیچ چیز از خدا نمی خوام جز سلامتی وعاقبت بخیری تو   خدا وند پشت وپناهت باشد     ده ماهگیت رو با تهچین جشن گرفتیم قربونت برم      ...
13 فروردين 1391

یازده ماهگی

مبارک باشه یازده ماهگیت الان دارم روزها رو میشمارم واسه تولدت وخودم رو اماده میکنم که یه تولد خوشگل واست بگیرم   اخی یادش بخیر پارسال هم همین موقع ها داشتم خودم رو اماده می کردم برای ورودت به این دنیا هرروز منتظرت بودم که بیای یادش بخیر چه روزهای خوبی بود وصد البته الان که تو در کنارمی بهتر وقشنگ تر        ماشالله به این زلف قشنگت  ...
13 فروردين 1391

عید نوروز

به به عید اومده دوباره  امسال اولین عید نوروز پسرم هست امسال اولین بهار زندگیش هست ایشالله که زندگیت پر از بهار باشه صد تا بهار دویست تا بهار سیصدتا بهار نه هزار هزارتا بهار بیاد و بره وتو زنده باشی واز زندگیت لذت ببری عید شما مبارک باشه مامانی سال خوبی داشته باشی وسالهای بسیار خوب تر       ...
13 فروردين 1391

مهدی در خانه تکونی

امسال خونه تکونی با تو صفای دیگه داشت تا من یه چیزی رو می اودم وسط که تمیز کنم جلو تر از من شما بالا سرش بودی کلی هم کیف می کرد چنان جیغ های از خوشحالی می کشیدی که گفتنی نیست اگر هم یواشکی بدور از چشم تو من کاری می کردم وشما متوجه می شدی که من دارم یه کاری میکنم خودت رو سریع به صحنه می رسوندی وغرغر می کردی که چرا خبرت نکردم بیای خرابکاری کنی این کابینتهای بیچاره که از دست تو یه روز خوش ندارن مدام داری توشون رو خالی میکنی ومن پر می کنم امان از دست تووروجک       ...
13 فروردين 1391

مهمونی بچه های اردیبهشتی

رو 12 اسفند مامان کیمیا جون زحمت کشید وبچه ها رو دعوت کرد خونشون ماهم بدون ماشین رفتیم که خیلی بهمون خوش گذشت واقعا تجربه جالبی بود جون مهدی تا حالا نینی ندیده بود اتفاقهای بامزهای هم افتاد همه نینی ها مشغول خوردن اسباب بازی های همدیگه بودن اینم چند تا عکس   یادگاری              ...
13 فروردين 1391
1